روز ششم ذیقعده یعنی پنجمین روز از دهه کرامت مصادف است با ولادت با سعادت حضرت احمد بن موسی (ع).
حضرت سیدامیر احمد(ع) ملقب به شاهچراغ و سیدالسادات الاعاظم،فرزندبزرگوار امام موسی کاظم(علیه السلام) است.پسران امام هفتم علیه السلام بنابه مشهور نوزده نفر می باشند. حضرت احمدبن موسی(ع)و محمد بن موسی(ع)از یک مادر که ((ام احمد)) خوانده میشد متولد گردیدند.آرامگاه ایشان اکنون در شهر شیراز،میعادگاه عاشقان است.
شاید برای شما هم این سوال پیش بیاید که چرا به امامزاده احمدبن موسی(ع) شاهچراغ می گویند؟ روایتی در این باره که در کتابی تاریخی نقل شده است را در اینجا نقل می کنیم.
«تا زمان امیر عضدالدوله دیلمی کسی از مدفن حضرت احمد ابن موسی (ع) اطلاعی نداشت و آنچه روی قبر را پوشانده بود تل گلی بیش به نظر نمی رسید که در اطراف آن،خانه های متعدد ساخته و مسکن اهالی بود.
از جمله پیرزنی در پایین آن تل،خانه ای گلی داشت و در هر شب جمعه،ثلث آخر شب می دید چراغی در نهایت روشنایی دربالای تل خاک می درخشد و تا طلوع صبح روشن است،چند شب جمعه مراقب می بود،روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت با خود اندیشید شاید در این مکان،مقبره یکی از امامزادگان یا اولیاء الله باشد،بهتر آن است که امیر عضدالدوله را بر این امر آگاه نمایم،هنگام روز پیرزن به همین قصد به سرای امیر عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آنچه را دیده بود به عرض رسانید.
امیر و حاضرین از بیانش در تعجب شدند.
درباریان که این موضوع را باور نکرده بودند،هر کدام به سلیقه خود چیزی بیان کردند.
اما امیر که مردی روشن ضمیر بود و باطنی پاک و خالی از غرض داشت فرمود:
اولین شب جمعه شخصا به خانه پیرزن می روم تا از موضوع آگاه شوم.
چون شب جمعه فرا رسید شاه به خانه پیرزن آمده و دور از خدم و حشم آنجا خوابید و پیرزن را فرمود هر وقت چراغ روشن گردید مرا بیدار کن.چون ثلث آخر شب شد پیرزن بر حسب معمول روشنایی پرنوری قوی تر از دیگر شب های جمعه مشاهده کرد و از شدت شعفی که به وی دست داده بود بر بالین امیر عضدالدوله آمده و بی اختیار سه مرتبه فریاد زد:
«شاه! چراغ».
و از آن به بعد به شاه چراغ معروف گردید.»
(کتاب قیام سادات علوی،علی اکبر تشید، صفحه 192).